جان دی. راکفلر زندگی کاری اش را با عنوان یک کارمند ساده که هفته ای 3/75 دلار حقوق می گرفت شروع کرد. او 20 درصد درآمدش را پس انداز می کرد و 50 درصد درآمدش را هم به کلیسا میداد. با این حساب، با 30 درصد باقی مانده زندگی می کرد. او سرانجام از صنعت تولید نفت سر در آورد و استاندارد اویل، بزرگ ترین کمپانی نفتی ایالات متحده را به وجود آورد.
موقعیت را کفلر ماجرای جالبی دارد. تمام موفقیت او از این میل و انگیزه سوزان او نشئت می گرفت که می خواست از هزینه سوخت مصرف کنندگان آمریکایی بکاهد. او همه تلاش خود را کرد که نفت و گاز بیشتری به دست آورد.
او سیستم پیچیده ای برای توزیع و تحویل سوخت تدارک دید. این گونه شرایطی فراهم آمد که قیمت تحویل سوخت به مقدار زیاد کاهش یافت. او با این سیاست توانست بازار را از دست همه رقبایی که سوخت گران تر می فروختند خارج کند. شرکت او، یعنی استاندارد اویل، به عنوان یک انحصارگر معرفی شد، اما این شرکت به شدت مشتری محور بود. او می خواست جنس ارزان تری را به مصرف کنندگان بفروشد.
وقتی شرکت او رشد کرد و بزرگ شد، میل سابق که دوست داشت منافعش را با دیگران سهیم شود در او فروکش کرد.
او به قدری درگیر ساختن امپراتوری خود شد که فرصتی برای رسیدگی به دیگران برایش باقی نماند. راکفلر در 52 سالگی ثروتمندترین مرد جهان بود، اما به لحاظ جسمانی در وضع نامطلوبی به سر می برد و در آستانه فروپاشی بود. پزشکها به او گفتند چند ماه دیگر و یا حداکثر یک سال از عمرش باقی است. او به قدری کارهای شدید و فرساینده کرده بود که جسمش آسیب دیده بود. از کسی برای کمک به او کاری ساخته نبود.
راکفلر به این نتیجه رسید که اگر قرار است بمیرد، باید به قصد و نیت سابق خود بازگردد و بخشی از درآمدش را به دیگران انتقال دهد. او نیمی از سهام خود در شرکتهای استاندارد اویل را نقدا فروخت و رقمی به اندازه 500 میلیون دلار به دستش رسید. این گونه او بنیاد را کفلر را ایجاد کرد تا پولش را صرف کارهای ارزشمند بکند. در اینجا اتفاق غریبی افتاد. هرچه پول بیشتری پرداخت کرد، سلامتی بیشتری به دست آورد. سرانجام ناراحتیهای جسمانی او از میان رفتند.
در همین زمان رشد شرکتهای راکفلر ادامه دار شد. راکفلر تا 92 سالگی عمر کرد. تا زمان مرگش او صدها میلیون دلار از درآمدش را صرف کارهای خیریه کرده بود.