به طور کلی، وقتی شروع به شکایت می کنید مسئولیت آنچه را که موجب شکست تان شده به دوش کسی یا چیزی بیرون از خود می اندازید.
شکایت درباره این که کسی کاری را به چه نحو انجام داده یا چرا نتوانسته انجام دهد مشکلی را حل نمی کند.
«تقصیر آنهاست که فشار خونم بالا رفته.»
«ببین چطور کار را خراب کرده اند.»
«چطور می توانم از شام خوردن در این رستوران لذت ببرم، وقتی گارسون هایش این قدر دست و پا چلفتی اند؟»
انداختن تقصیرات به گردن شرایط، هوا، وضع اقتصادی، دیگران و یا هر چیزی بیرون از خودتان نوعی متوسل شدن به بهانه هاست.
شما وقتی تصمیم میگیرید آرزوهایی را که درصدد برآورده ساختنشان هستید به عنوان مسئله خصوصی خود تلقی کنید با چنین تصمیمی دیگر ناچار نیستید چیزی را توضیح دهید.
باید بدانید که بسیاری از اهداف زندگی شخصی شما برای دیگران عجیب جلوه می کند و یا باعث عصبانیت آنها می شود.باید از بیان اهدافتان برای افراد دیگر به جز تعداد کمی، که به آنها به لحاظ نگاه معنوی اطمینان دارید، خودداری کنید.(آنچه که قرار است به این افراد بگویید مستلزم هیچگونه توضیحی نیست).
مشکل توضیح دادن درباره خودتان این است که در آن صورت، به شکلی اجتناب ناپذیر نفس خود را فرا می خوانید تا بر شما تسلط یابد.
شما مایلید خود را موجه، مطلع، و فهمیده نشان دهید در حالی که همزمان مورد شک و دشمنی کسانی قرار می گیرید که نظرات شما را قبول ندارند و یا به قدر شما خوش بین نیستند.
وقتی خواسته هایتان را برای خود نگه می دارید، با بعد معنوی خود مرتبط می مانید؛ با بخشی در درون خود که نیاز ندارد نظر خود را درست و نظر دیگری را خطا بداند.
از آنجا که خلقت از عدم سرچشمه می گیرد، اگر می خواهید رؤیاها و آرزوهایتان را زنده کنید، اگر مایلید سرنوشت خود را جلوه گر سازید. در آن صورت باید به منبع عظیم خلقت، سرچشمه کاینات تکیه کنید.
"تائو به همه چیز شکل و صورت می بخشد
با این همه خود هیچ صورت و شکلی ندارد.
قدر و اعتبار خود را از مقام او بدانید.
منطبق با او زندگی کنید.
تعالیمی را که به رسیدن به او منتهی می شود با دیگران قسمت کنید.
آن گاه در برکاتی که از آن جاری می گردد غوطه ور شوید."