حرف های شگفت انگیزی را که تا به حال شنیده اید،به خاطر آورید.
شاید آن ها را در حادثه ای عمومی مثل سخنرانی مارتین تورگینک با نام "یک آرزو دارم"شنیده باشید.
شاید حرف های پدر،مادر و یا آموزگارتان باشد.
همه ما می توانیم لحظاتی را به یاد آوریم که شخصی با صراحت و جدیت با ما حرف زده است که حرف هایش تا ابد در ذهنمان باقی مانده است.
گفتار قوی دارویی است که انسان از آن استفاده می کند،همه ما می توانیم لحظاتی را به خاطر آوریم که کلمات از خصوصیتی جادویی برخوردار بوده اند.
وقتی جان گریندر و ریچارد بندلر به مطالعه زندگی افراد موفق می پرداختند.
به حالات و رفتار مشترک بسیاری دقیق شدند.
یکی از آن ها در مهارت های ارتباطی دقیق بود.یک مدیر موفق باید به کنترل اطلاعات بپردازد جان گریندر و ریچارد بندلر دریافتند که اکثر مدیران موفق،برای رسیدن به عمق اطلاعات و تبادل آموخته های خود با دیگران دارای استعداد خاصی هستند.
آنها بین چیزهایی که افراد موفق باید بدانند و چیزهایی که لزومی به دانستنشان نیست تمایز قائل شدند و تمام حواس خود را به مورد اول معطوف ساختند.
جملاتی که بسیاری اوقات آن ها را قادر می سازد که در مورد بیمارانشان به جای یک یا دو سال در یک یا دو جلسه به نتایجی دست یابند.
به یاد داشته باشید که نقشه،خود محل نیست.
کلماتی که برای توصیف تجربیاتمان استفاده می کنیم خود تجربه ها نیستند.فقط تعریف کننده هایی باکلام هستند که می توانیم به وجود آوریم.بر همه واضح است که یکی از عناصر موفقیت این است که چطور از طریق گفتار به طور واضح نیازهایمان را بیان کنیم،چطور نقشه ما تا حد ممکن شبیه به محل باشد.
به همان شکل که همه می توانیم لحظاتی را به یاد آوریم که سخنانمان به شکلی جادویی به ما نیرو و قدرت تحرک بخشیده اند،می توانیم لحظاتی را هم بیاد آوریم که حرف هایمان به شکلی یاس آور دارای اثرات منفی بوده اند،ممکن است فکر کنیم که دیگران منظور واقعيمان را متوجه نمی شوند.
ابزارهای لفظی ساده ای وجود دارند که هرکدام از ما می توانیم با استفاده از آن ها از اشتباهات لفظی جلوگیری کنیم.کلمات می توانند همانند دیواری بین ما و دیگران فاصله ایجاد کنند و همچنین همانند پلی ارتباط برقرار کنند.استفاده از الفاظ و کلمات درست برای ایجاد اتحاد و جلوگیری از تفرقه میان افراد حائز اهمیت است.