بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» پنج اصل کار تیمی

پنج اصل کار تیمی

شما بدون بازیکنان بزرگ نمی توانید یک تیم بزرگ را بسازید.این حقیقت است.همانطور که این گفته مشهور می گوید: می توانید با بازیکنان خوب ببازید.ولی نمی توانید بدون آنها ببرید.


اصل اول : انعطاف پذیری


آهسته تر بروید تا سریع تر برسید! مطلب مرتبط آهسته تر بروید تا سریع تر برسید!

داستان :


آقای کوبنسی جونز فردی بود که از 11 سالگی به موسیقی علاقه زیادی نشان می داد و در ابتدا با سازهای کوبه ای آغاز کرد ولی به خاطر علاقه زیادش و حس کنجکاوی بعد از اتمام کلاس های دبیرستان هر روز با یکی از سازهای کوبه‌ای کار و تمرین می کرد.


بعد به ویولن علاقه مند شد و پس از آن جذب سازهای برنجی و فلزی شد و در بین سازهای فلزی ترومب را انتخاب کرد و سرآمد دیگران شد.


در 14 سالگی با ری چارلز آشنا شد و موسیقی را به طور حرفه‌ای دنبال کرد.او به دلیل انعطاف پذیری کە از خود نشان داد توانست رشد بسیار زیادی در انواع موسیقی داشته باشد همچنین او با بزرگان صنعت موسیقی مثل مایکل جکسون در آلبوم تریلر همکاری کند.


توضیح


اگر مایلید با دیگران خوب کار کنید و یک بازیکن خوب باشید باید اراده کنید تا خودتان را با محیط هماهنگ کنید.

رزابت موس کانتر استاد دانشگاه تجارت هاروارد در این مورد اعتقاد دارد: افرادی موفق که در تغییر کردن ماهر باشند و این افراد در دوباره جهت دادن خود و فعالیت های خود برای رسیدن به سطوح بالاتر موفقیت نیز مهارت دارند.


یک بازیکن انعطاف پذیر :


_آموزش پذیر است. 

_از نظر عاطفی احساس امنیت می کند. 

_خلاق است. 

_به فکر خدمت کردن است.


برای بالا بردن انعطاف پذیری خود: 


_یادگیری را برای خود یک عادت کنید.

_نفس خودتان را دوباره ارزیابی کنید. 

_خارج از محدودیت ها فکر کنید.


اصل دوم : مشارکت و همکاری


داستان: 


طی جنگ جهانی دوم در یکی از زندان های آلمانی متفقین تصمیم به فرار از زندان گرفتند و نام آن را فرار بزرگ گذاشتند نه به این دلیل که قبلا کسی آن کار را انجام نداده بود بلکه به این دلیل که طی این فرار قرار بود حداقل 250 نفر یک شبه فرار کنند. 


و لازمه تحقق چنین هدف بزرگی همکاری بسیار عالی زندانیان با یکدیگر بود.برای این کار نیاز به وسایل زیادی بود که جمع آوری آنها به تنهایی کار سپاهی عظیم بود.


زندانیان نیاز به لباس عادی برای تمام اسرا و شناسنامه آلمانی برای اسرایی که زبان آلمانی می دانستند و آب و غذا برای دیگر اسرا.


برای تحقق این فرار زندانیان نیاز به 4000 تخته چوب 1370 بسته چوبی 1700 پتو 52 میز بلند و ... داشتند. 

در شب 24 مارس 1944 پس از یکسال کار و همکاری صدها اسیر در آخر 220 نفر آماده فرار شدند.


طبق نقشه فرار طی هر دقیقه 1تا2 نفر از طریق تونلی که از زیر زندان تا جنگل کنده بودند خارج شوند اما به محض خارج شدن اولین زندانی متوجه شدند که حدود 15متر کمتر کنده بودند با این وضع در هر ساعت 12نفر به زحمت می توانستند خود را به جنگل برسانند.


قبل از متوجه شدن آلمانها حدود 86نفر فرار کردند که 83نفر از آنها دوباره دستگیر شدند و 41 نفر از آنها به دستور هیتلر اعدام شدند و طی این فرار آلمان اماده باش نظامی در سراسر آلمان اعلام کرد.بااینکه طی این فرار تنها 3نفر به آزادی رسیدند اما مسئله اصلی همکاری بی نظیر 600 اسیر در هر روز و هر ساعت و دقیقه به مدت یکسال است.


توضیح


برای چالش های بزرگ نیاز به همکاری تیمی بزرگ است و بیشترین نیاز در چالش های بزرگ برای هر تیم مشارکت اعضا تیم است بله مشارکت نه همکاری زیرا همکاری به معنی با رضایتمندی کار کردن است. 

مشارکت به معنی با هم و به جدیت است و مرتبه مشارکت بالاتر از همکاری است. 


یک بازیکن مشارکت پذیر :


_هم تیمی هایش را به عنوان شریک میبیند نه به عنوان رقیب. 

_حامی هم تیمی هایش است نه بدگمان به آن ها.

_روی تیم تمرکز دارد نه روی خودش. 

_از طریق توان خود پیروزی هارا به وجود می آورد. 


برای بالا بردن مشارکت پذیری خود:


_برد برد بیندیشید. 

_مکمل دیگران باشید. 

_خودتان را نادیده بگیرید.


اصل سوم : تعهد


داستان :


جوناس ساک در کودکی علاقه عجیبی به وکالت داشت ولی هنگام ورود به دانشگاه رشته پزشکی را انتخاب كرد و مشوق اصلی او برای این رشته مادرش بود.


در سال دوم پزشکی طی اختلافی که بین دو نفر از اساتیدش وجود داشت جذب رشته ایمنی شناسی شد.یک سال تمام را برای آموزش و پژوهش در مورد ویروس آنفولانزا صرف کرد و طی تحصیل در رشته پزشکی به او پیشنهاداتی در مورد تغییر رشته داده شد و گفته شد که اگر در رشته بیوشیمی تحصیل کند می تواند به راحتی تا مقطع دکترا این رشته رشد کند.


اما او به دلیل علاقه به پژوهش و تعهدش نسبت به جامعه بشری از این پیشنهادات صرف نظر کرد.او در سال 1947 رئیس آزمایشگاه تحقیقات دانشگاه پترزبورگ شد و از آن سال روی ویروس خطرناک فلج اطفال که باعث فلج شدن 27000 نفر در آمریکا و مرگ 9000 نفر در سال می شد تحقیقات خود را شروع كرد و در سال 1952 واکسن خود را با موفقیت روی افراد داوطلب از جمله خودش و خانواده ش امتحان کرد.


او 8 سال از زندگی خود را صرف ساختن این واکسن کرد.او تعهدی نسبت به تیمش که کل بشریت را شامل می شد داشت که با واکسن فلج اطفال ادا کرد.


توضیح


بسیاری از مردم تعهد را با احساسات شخصی خود مرتبط می کنند.اول باید راه درست را احساس کنند بعد خود را وقف آن کنند.اما تعهد واقعی احساس نیست بلکه یک ویژگی شخصیتی است که برای رسیدن به موفقیت لازم است.احساسات مردم دستخوش تغییرات خواهد شد اما تعهد باید به صلابت سنگ باشد.


هر عضو تیم برای متعهد شدن

باید بداند که :


_تعهد معمولا در بحبوحه نارسایی ها کشف می شود. 

_تعهد ارتباطی به استعدادها و توانایی ها ندارد. 

_تعهد در نتیجه انتخاب است نه تحمیل شرایط. 

_تعهد وقتی بر پایه ارزش ها باشد دوام می آورد. 


برای بهبود میزان تعهد در خود: 


_تعهدات خود را با ارزش های خود گره بزنید. 

_ریسک کنید. 

_تعهد هم تیمی های خود را ارزیابی کنید.


اصل چهارم : ارتباط


داستان :


فیلمنامه فیلمی به نام غول ها به یادآور را گریگوری آلن هاروارد زمانی كه به شهر الکساندریا رفته بود نوشت.

در آنجا مردم در مورد تیمی دبیرستانی صحبت می کردند.


او به این تیم علاقه مند شد و خواستار دیدار مسابقات آنها شد اما فهمید که این تیم مربوط به 30 سال قبل است و تعجب هاروارد از این بود که این تیم با اینکه مربوط به 30 سال قبل بود ولی مردم آن شهر در مورد آنها به گونه‌ای حرف می زدند که گویی هنوز وجود داشتند.

او کنجکاو شد و خواست اطلاعات بیشتری در مورد این تیم داشته باشد.


این تیم زمانی تشکیل شد که بیشتر ایالات آمریکا درگیر تبعیض نژادی بودند و این شهر در آن زمان گام های محسوسی را جهت برقراری تساوی نژادی برداشت.اولین گام این شهر ادغام دو دبیرستان سیاه پوستان و سفید پوستان با یکدیگر بود.همه افراد آن شهر از این ادغام ناراضی بودند.


و اولین گروه جمع شده از سیاه پوستان و سفید پوستان تیم فوتبال دبیرستان بود.چیزی که بیشتر باعث عصبانیت مردم می شد تعویض مربی سفید محبوب مردم با یک مربی سیاه به نام بون بود.او برای پیروزی هر کاری که در توان داشت انجام می داد.


او بازیکنان را مجبور می کرد تا سوار یک اتوبوس شوند و در خوابگاه کنار یکدیگر بخوابند.همه بازیکنان جز یک بازیکن سفید خودش را از نظر نژادی جدا نگه می داشت. 


بون از او سوالاتی در مورد حقایقی از سیاه پوستان پرسید و او به راحتی به تمام سوالات پاسخ داد و آنجا بود مربی به بازیکنان یاد داد که اگر در مورد دیگر بازیکنان چیزی ندانند نمی توانند تمرین های طاقت فرسای 3 بار در روز را تحمل کنند.اعضای تیم رفته رفته به یکدیگر نزدیک تر شدند.


این ارتباط بین نژادی باعث شد تیم غول ها تمام بازی های فصلی را ببرد و مسابقات حذفی و قهرمانی ایالت را ببرند و تیم آنها در سال 1971 عنوان دوم بهترین تیم دبیرستانی آن کشور را گرفت. 


توضیح


درواقع باید گفت که شما نمی توانید کار تیمی انجام دهید مگر اینکه بازیکنانی با قدرت خوب داشته باشید.

بدون ارتباط،تیمی در اختیار ندارید بلکه فقط تجمعی از افراد است.


بازیکنان با قدرت ارتباط خوب: 


_خودشان را از دیگران جدا نمی کنند. 

_ارتباط برقرار کردن با خودشان را برای دیگران آسان می کنند. 

_از قانون 24 ساعت پیروی می کنند. 

_به روابط بالقوه مشکل توجه دارند. 

_ارتباطات مهم را به صورت مکتوب دنبال می کنند. 


برای بهبود ارتباط خود: 


_رک و راست باشید. 

_تند و سریع باشید. 

_دیگران را هم به حساب بیاورید.


اصل پنجم : شایستگی


داستان: 


باب تیلور صاحب شرکت های سازنده گیتارهای تیلور است که امروزه ظریف ترین گیتارهای دنیا را می سازد.او از ابتدا علاقه ی خاصی به نجاری و ساختن انواع وسایل داشت.


او تمام وسایل و هدایایی که داشت را کمتر از 24 ساعت به تیکه های کوچک تقسیم می کرد و سپس دوباره برای ساختن آن تلاش می کرد.باب تیلور می گفت من معلم هایی داشتم که برای کار کردن من روی طرح هایم حتی روزهای تعطیل هم به کارگاه می آمدند.


اما علاقه دیگر باب موسیقی بود او وقتی دبیرستانی بود تصمیم گرفت که یک گیتار 12 سیمی داشته باشد.اما او واقعا پولی برای خرید یک گیتار نداشت و گیتار قدیمی که همسایه اش هم به او داده بود را با اره بریده بود تا ببیند چگونه کار می کند.


او پیش خود فكر حالا که پولی برای خرید ندارد پس بهتر که خودش یکی درست کند.و تا آخر دبیرستان نه یکی بلكه 3 گیتار و یک بانجو ساخت او این سرگرمی را از دبیرستان شروع کرد و ادامه داد تا شرکتش را بنیانگذاری کرد.


دختر باب در مورد پدرش می گوید : اگر برای هر کاری راه اصلاح و یا بهبودی وجود داشته باشد پدرم آن را پیدا می کند.


توضیح :


اگر چند دقیقه ای را باب تیلور بگذرانید بی درنگ به شایستگی او پی میبرید.گاهی اوقات کلمه شایستگی به معنای به ندرت مناسب به کار می رود اما منظور از شایستگی اصولی ترین معنی آن یعنی کاملا واجد شرایط و مناسب بودن است و اعضای شایسته تیم كسانی هستند که برای انجام دادن آن کار کاملا واجد شرایط هستند. 


افراد با شایستگی بالا: 


_متعهد هستند که ممتاز باشند. 

_هیچ وقت حد وسط را قبول نمی کنند. 

_آنها به جزئیات توجه می کنند. 

_با انسجام کار می کنند.


برای بهبود شایستگی در خود: 


_روی حرفه خودتان تمرکز کنید. 

_کارهای کوچک را جدی بگیرید. 

_توجه بیشتری را به عمل معطوف کنید.

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  روانشناس ایرانی در لندن   |   ساخت وبلاگ   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده